اسلام دین فطرت

بازتاب اندیشه های اسلامی

اسلام دین فطرت

بازتاب اندیشه های اسلامی

هفتادو بنج وصیت برای جوانان

آن چه می آید وصیت های اسلامی با ارزشی است که در تمام مراحل زندگی از عبادات، معاملات، اخلاق، آداب و … وجود دارد که ما آن را به جوانان مسلمانی که بر شناخت آن چه او را نفع می رساند برای تذکر و یادآوری تقدیم می داریم زیرا تذکر و یادآوری به مؤمنان نفع می رساند. امیدواریم که خداوند به وسیله آن به کسی که آن را می خواند یا به آن گوش می دهد نفع برساند و پاداش بزرگ برای کسی که آن را تألیف کرده یا نوشته یا به آن عمل کرده است، بدهد. خداوند برای ما کافیست و او بهرین حافظ و نگهبان است.

    هفتاد و پنج وصیت برای جوانان   برگرفته از سایت دارالقاسم     حمد و ثنای برای پروردگار که می فرماید:*وَلَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَإِیَّاکُمْ أَنِ اتَّقُواْ اللّهَ*( نساء 131) « ما به کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و [نیز] به شما سفارش کردیم که تقوا خدا داشته باشید» و درود و سلام بر بنده و فرستاده اش محمد مصطفی ص که می فرماید:*أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ*(رواه الترمذی) «شما را به تقوای خدای عزوجل و اطاعت و فرمانبری وصیت می کنم» و تقوای خداوند، اطاعت او به وسیله فرمابری دستوراتش و دوری نمودن از نهی های او که نتیجه آن رسیدن به سعادت دنیا و آخرت است، می باشد. و بعد: آن چه می آید وصیت های اسلامی با ارزشی است که در تمام مراحل زندگی از عبادات، معاملات، اخلاق، آداب و … وجود دارد که ما آن را به جوانان مسلمانی که بر شناخت آن چه او را نفع می رساند برای تذکر و یادآوری تقدیم می داریم زیرا تذکر و یادآوری به مؤمنان نفع می رساند. امیدواریم که خداوند به وسیله آن به کسی که آن را می خواند یا به آن گوش می دهد نفع برساند و پاداش بزرگ برای کسی که آن را تألیف کرده یا نوشته یا به آن عمل کرده است، بدهد. خداوند برای ما کافیست و او بهرین حافظ و نگهبان است. این وصایا عبارتند از:1. خالص گردانیدن نیت برای الله تعالی و دوری از ریا در گفتار و عمل.2. پیروی نمودن از سنت پیامبر ص در گفتار، اعمال و اخلاق.3. رعایت نمودن تقوای خداوند و تصمیم بر اجرای تمام اوامر خداوند و ترک نمودن تمام آن چه خداوند از آن نهی کرده است.4. توبه ای خالصانه به سوی خداوند نمودن و بسیار استغفار کردن.5. الله تعالی در تمام کارها و زندگی ات مراقب و نگهبان توست و بدان که خداوند تو را می بیند و آن چه می گویی می شنود و آن چه که به درونت خطور می کند را می داند.6. به خداوند، ملائکه، کتاب های آسمانی، پیامبران، روز آخرت و به خیر و شر قدر ایمان داشته باش.7. از غیر خود به صورت کورکورانه تقلید نکن و تابع و فرمابردار هرکس مباش.8. در انجام عمل نیک بر دیگران پیشی بگیر، به خاطر آن پاداش می گیری و ثواب کسانی که به تو در انجام آن اقتدا کنند نیز به تو می رسد .9. کتاب ریاض الصالحین امام نووی و زاد المعاد ابن قیم جوزی را بدست بیاور و آن را بر خود و خانواده ات بخوان .10. بر وضو گرفتن و نو کردن آن حافظ و نگهبان باش و پیوسته و همیشه خود را از بی وضویی و نجاست حفظ نما .11. بر انجام نماز در اول وقت به صورت جماعت ، خصوصاً نماز عشا و صبح مراقبت نما.12. آن چه که دارای بو نامطبوع است مانند سیر و پیاز را نخور و سیگار نکش زیرا آن خود و مسلمانان را اذیت می کند.13. مراقب نماز جماعتت باش تا به پاداشی که برای آن درنظر گرفته شده است، برسی.14. زکات واجب را ادا کن و آن را از مستحقین دریغ مدار.15. به نماز جمعه قبل از موقع آن اقدام کن و حذر کن از این که رفتن به سوی نماز بعد از بانگ دوم را به تأخیر اندازی پس به خاطر آن گنهکار شوی.16. ماه رمضان را از روی ایمان و راضی بودن به آن برای الله تعالی روزه بگیر تا خداوند گناهان گذشته و آینده ات را ببخشد.17. بترس از این که روزی از ماه رمضان را بدون عذر شرعی روزه نگیری پس به خاطر آن گنهکار گردی. 18. شب های رمضان به ویژه شب های قدر را از روی ایمان و راضی بودن به آن برپا دار تا به مغفرت و بخشش آن چه از گناهان انجام داده ای برسی.19. بر انجام حج واجب و عمره به سوی بیت الله الحرام مبادرت کن هنگامی که توانایی آن را داشتی و از به تأخیر انداختن آن بپرهیز.20. قرآن را با تدبر در معانی آن بخوان و تسلیم اوامر آن باش و از آن چه نهی نموده است دوری نما تا حجت و دلیلی برای تو نزد خدا باشد و روز قیامت شفیعی برای تو گردد.21. بر بسیار ذکر و یاد خداوند نمودن به صورت پنهانی و آشکار، ایستاده، نشسته و به پهلو خوابیده مداومت داشته باش و از غفلت نمودن در یاد خدا بترس.22. در مجالس ذکر و یاد خدا حاضر باش زیرا آن باغی از باغ های بهشت است .23. چشمانت را از اندام شرم مردم و حرام ها پایین نگه دار و از نگاه کردن به آن بپرهیز زیرا نگاه، تیری زهرآلود از تیرهای شیطان است .24. لباست را از کعبین درازتر نکن و در راه رفتنت خودخواهانه راه نرو25. لباس حریر نپوش و از طلا استفاده نکن زیرا این دو بر مردان حرام است .26. خود را به زنان تشبیه نکن و نگذار زنانت نیز خود را به مردان شبیه گردانند.27. ریشت را بگذار و به این فرموده پیامبر ص جامه عمل بپوشان که می فرماید:*أَحْفُوا الشَّوَارِبَ وَأَعْفُوا اللِّحَى*( رواه البخاری و مسلم) «سبیلت را بسیار کوتاه کن و ریشت را واگذار و به آن دست نزن» .28. جز حلال نخور و جز حلال ننوش تا دعایت مستجاب شود .29. غذا و نوشیدنت را با بسم الله شروع و با الحمد لله به پایان ببر .30. با دست راستت بخور و بنوش و با دست راستت بگیر و ببخش.31. از ظلم بر حذر باش زیر ظلم تاریکی روز قیامت است.32. جز انسان مؤمن را به دوستی مگیر و غذایت را جز با پرهیزکاری مخور.33. از رشوه برحذر باش از این که آن را بگیری، ببخشی و میانجی این کار باشی زیرا انجام دهنده آن ملعون و لعنت شده است .34. رضایت مردم را با خشم خداوند عزوجل طلب نکن پس بر تو خشمگین می شود.35. از سرپرستان امور در تمام کارهای مشروع اطاعت کن و برای آن ها به صلاح و درستی دعا کن.36. از شهادت دروغ و کتمان شهادت بپرهیز زیرا خداوند می فرماید:*وَمَن یَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ*(بقره 283) « و هر کس آن را کتمان کند قلبش گناهکار است‏، و خداوند به آن چه انجام می‏دهید داناست‏».37. الله تعالی می فرماید:*وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ*(لقمان 17) « و به معروف امر کن و از منکر نهی نما و بر آسیبی که بر تو وارد آمده است شکیبا باش».38. معروف آن چه است که خدا و رسولش ص به آن امر می کنند و منکر چیزی است که خداوند و رسولش از آن باز می دارند .39. تمام حرام های کوچک و بزرگ را ترک کن و معصیت خداوند را انجام نده و کسی را بر معصیت او یاری نرسان.40. به زنا نزدیک نشو زیرا الله تعالی می فرماید: *وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِیلاً*(الإسراء 32) « به زنا نزدیک مشوید چرا که آن همواره زشت و بد راهی است».41. نیکی در حق پدر و مادرت بر تو واجب است و از نافرمانی آن ها برحذر باش.42. انجام صله رحم بر تو واجب است و از قطع صله رحم بپرهیز.43. به همسایه ات نیکی کن و او را اذیت ننما و بر اذیت او در حق خود صبر نما.44. به خاطر خداوند بسیار به ملاقات صالحان و برادرانت برو.45. به خاطر خداوند دوست بدار و به خاطر او دشمن داشته باش زیرا آن از محکم ترین دستگیره های ایمان است .46. نشستن با صالحان بر تو واجب است و از نشستن با انسان های بد برحذر باش.47. به از بین بردن نیاز مسلمانان اقدام کن و سرور و شادی را بر آن ها داخل نما .48. بر تو مهربانی، شکیبایی و بردباری واجب است و از شدت و عجله بپرهیز.49. کلام دیگران را قطع ننما و بر تو واجب است که به بهترین شیوه به سخنانشان گوش فرا دهی . 50. سلام را در میان کسانی که می شناسی یا نمی شناسی، انتشار بده .51. سلام کردن سنت است، (السلام علیکم) ، و به اشاره دست و سر اکتفا نکن .52. کسی را دشنام مده و به بدی او را وصف ننما .53. کسی را حتی چهارپایان و جمادات را لعن نکن.54. از بهتان و افترا زدن به مردم و متهم کردن آن ها در آبرویشان برحذر باش زیرا آن از بزرگترین گناهان کبیره است .55. از سخن چینی برحذر باش و آن رد و بدل کردن سخن بین مردم به گونه ای است که بین آن ها فساد به بار آورد .56. از غیبت خود را بپرهیز و آن یاد کردن از برادرت به آن چه است که او آن را ناپسند می دارد.57. مسلمانی را مترسان و اذیت و آزار نرسان.58. بر تو واجب است که بین مردم اصلاح را ایجاد کنی زیرا آن از بافضیلت ترین اعمال است .59. سخن نیکو بگو و گرنه سکوت کن .60. راستگو و صادق باش و دروغ نگو زیرا دروغ تو را به سوی گناهان و آن نیز تو را به سوی آتش جهنم می کشاند . 61. دورو مباش.62. به غیر خداوند سوگند نخور و زیاد سوگند نخور هرچند بر حق باشد.63. دیگران را تحقیر نکن زیرا فضل و بزرگی جز به تقوا نیست .64. پیش کاهن، پیشگو و ساحر نرو و آن ها را تصدیق ننما .65. شکل و صورت انسان و حیوان را نکِش زیرا شدیدترین عذاب روز قیامت برای تصویرگران است.66. در خانه ات شکل و صورت زنده وری را وا مگذار زیرا مانع داخل شدن ملائکه به خانه ات می شود.67. دعای عطسه کننده هنگامی که حمد خداوند تبارک و تعالی را گفت با (یرحمک الله) جواب بده.68. از سوت زدن و دست زدن دوری کن.69. از تمام گناهان توبه نما و بدی را با نیکی محو و نابود کن و از به تأخیر انداختن توبه دوری نما .70. به عفو و رحمت خداوند امیدوار و نسبت به خداوند حسن ظن داشته باش.71. از عقاب و مجازات خداوند بترس و از عقوبت او ایمن مباش.72. هنگام بلا و سختی صابر و شکیبا و هنگام آسایش و راحتی شکرگزار باش. 73. بسیار بر اعمال صالح که اجر و پاداش آن برای تو بعد از مرگت باقی می ماند مانند ساختن مسجد و انتشار علم، کوشا باش.74. بهشت را از خداوند مسئلت نما و از آتش جهنم به او پناه ببر.75. بسیار بر رسول الله ص درود و سلام بفرست

نسبیت در قران

نسبیت در قرآن

    نتیجه ای را که ما را با یافته های علوم مدرن آشنا می کند نشان می دهند که زمان آن طور که ماده گرایان تصور می کردند حقیقتی مطلق نیست بلکه تنها ادراک نسبی می باشد. آن چه که خیلی در این مطلب جالب است، که تا قرن بیستم توسط علم کشف نشده بود، چهارده قرن قبل در قرآن برای بشریت فاش شد.  منابع گوناگونی در قرآن  در خصوص نسبیت زمان وجود دارد.

   در بسیاری از آیه های قرآن، موضوعات علمی ثابت شده در این که زمان ادارکی روانشناختی بوده و بستگی به حوادث، محیط و شرایط می باشد را براحتی می توان دید. به عنوان مثال: طول مدت زندگی انسان خیلی زمان کوتاهی می باشد؛ همانطور که در قرآن به ما گفته شده است:

   روزی را که خدا شما را بخواند و شما سر از خاک بیرون کرده و با حمد و ستایش او را اجابت کنید  تصور می‌کنید که جز اندک زمانی در گورها درنگ نکرده اید! (سوره الاسراء، آیه: 52 )

   و روزی که همه خلایق بعرصه محشر جمع آیند گویا ساعتی از روز بیش درنگ نکرده اند در آنروز یکدیگر را کاملاً میشناسند . (سوره یونس، آیه: 45 )

   برخی آیه ها به این مطلب دلالت می کنند که انسانها زمان را متفاوت درک می کنند و بعضی وقتها انسان می تواند زمان خیلی کوتاه را  طولانی تشخیص دهد. گفتگوی زیر  از انسانها در هنگام جزا در روز قیامت، مثال خوبی در این باره است:

   آنگاه خدا به کافران گوید  چند سال در زمین درنگ کردید؟ پاسخ دهند که یک روز بود یا یک جزء از روز از فرشتگانی که حساب دادند. خد ا فرماید شما اگر از حال خود آگاه بودید میدانستید که مدت درنگتان در دنیا بسیار اندک بوده! (سوره المؤمنون، آیه: 112-114 )

   در برخی آیه های دیگر خداوند اظهار می کند که زمان ممکن است در محیط متفاوت، متفاوت باشد:

   کافران به سخریه از تو تقاضای تعجیل در عذاب کنند  و هرگز وعده خدا خلف نخواهد شد و همانا یک روز نزد  خدا چون هزار سال به حساب شماست. (سوره الحج، آیه: 47 )

   فرشتگان و روح الامین به سوی خدا بالا روند  در روزی که مدتش پنجاه هزار سال خواهد بود. ( سوره المعراج، آیه: 4 )

   اوست که امر عالم را از آسمان تا زمین تدبیر می کند سپس روزی که مقدارش به حساب شما بندگان هزار است باز به سوی خود بالا می برد. (سوره السجده، آیه: 5 )

   این آیه‌ها توصیفات بارزی درباره نسبیت زمان بودند. آن چه که می توان نتیجه گرفت این است که این کشف تنها اخیراً توسط دانشمندان قرن بیستم کشف شد در حالی که این موضوع 1400 سال قبل در قرآن به انسان گفته شد و این دلالت بر وحی قرآن از سوی خدا، که همه مکانها و زمانها ر ا احاطه کرده است، دارد.

   بسیاری از آیه های دیگر قرآن آشکار می کنند که زمان نوعی ادراک است. این مسئله به خصوص در داستانها بارز است. به عنوان مثال خداوند همنشینان غار را، گروهی از افراد با ایمان که در قرآن اشاره شده است، تا بیش از سه قرن در خواب عمیق نگهداشت. وقتی‌که آنها بیدار شدند، فکر کردند که در همان حالت به مدت کمی بوده اند؛ نتوانستند حدس بزنند  که چه مدت در خواب بوده اند:

   پس ما بر گوش آنها تا چند سالی پرده بیهوشی زدیم پس از آن، آنان را بر انگیختیم تا معلوم گردانیم کدام یک از آن دو گروه مدت درنگ در آن غار را بهتر احصاء کرد. (سوره الکهف، آیه: 11-12 )

  ” باز ما آنان را از خواب بر انگیختیم تا میان خودشان یکی پرسید: چند مدت در غار درنگ کردید جواب دادند یک روز تمام یا که برخی از روز دیگر، گفتند: خدا داناتر است که چند مدت در غار بودیم...“ (سوره الکهف، آیه: 19)

   حالتی که در آیه زیر بیان شده است نیز آشکار است که زمان در حقیقت ادراک روانشناسی می باشد.

   ” یا بمانند آن کس که به دهکده ای گذر کرد که خراب و ویران شده بود. گفت: بحیرتم که خدا چگونه باز این مردگان را زنده خواهد کرد! پس خداوند او را صد سال میراند سپس زنده اش برانگیخت و بدو فرمود که چه مدت درنگ نمودی جواب داد یک روز یا پاره ای از یک روز، خد اوند فرمود: نه چنین است؛ بلکه صد سال است. نظر در طعام و شراب خود بنما که هنوز تغییر ننموده و الاغ خود را نیز بنگر تا احوال بر تو معلوم شود  و ما تو ر ا حجت برای خلق قرار دهیم  (که امر بعثت را انکار نکنند) و بنگر در استخوانهای آن که چگونه در همش پیوسته و گوشت بر آن پوشانیم. چون این کار بر او آشکار و روشن گردید گفت همانا اکنون به حقیقت و یقین می دانم که خداوند بر هر چیز قادر و تواناست.“ (سوره البقره، آیه: 259 )

   آیه بالا بطور آشکار تاکید می‌کند که خداوند، که زمان را خلق کرد، به زمان محدودیت ندارد. انسان، از طرف دیگر به زمان، که از سوی خدا مقرر شده، محدود است. طبق این آیه انسان حتی از دانستن این که چه مدت به خواب بوده است ناتوان می باشد. در چنین حالتی، فرض کردن  زمان به شکل مطلق (همانطور که ماده گرایان در تفکرات بهم ریخته خود دارند)، خیلی غیر منطقی است.


پیامبر امی و اعترافات مستشرقین

دسته: اعجاز در اسلام

اعترافات دیگران

خاور شناسان نیز که با دیده انتقاد به تاریخ اسلامی می‏نگرند کوچکترین‏
نشانه‏ای بر سابقه خواندن و نوشتن رسول اکرم نیافته ، اعتراف کرده‏اند که‏
او مردی درس ناخوانده بود و از میان ملتی درس ناخوانده برخاست .
کارلایل در کتاب معروف الابطال می‏گوید :
" یک چیز را نباید فراموش کنیم و آن اینکه محمد هیچ درسی از هیچ‏
استادی نیاموخته است ، صنعت خط تازه در میان مردم عرب پیدا شده بود .
به عقیده من حقیقت این است که محمد با خط و خواندن آشنا نبود ، جز
زندگی صحرا چیزی نیاموخته بود " .
ویل دورانت در تاریخ تمدن می‏گوید :
" ظاهرا هیچ کس در این فکر نبود که وی ( رسول اکرم ) را نوشتن و
خواندن آموزد . در آن موقع هنر نوشتن و خواندن به نظر عربان اهمیتی‏
نداشت‏ء به همین جهت در قبیله قریش بیش از هفده تن خواندن و نوشتن نمی‏دانستند . معلوم نیست که محمد شخصا چیزی‏ نوشته باشد . از پس پیمبری کاتب مخصوص داشت . معذلک معروف‏ترین و
بلیغ‏ترین کتاب زبان عربی به زبان وی جاری شد و دقایق امور را بهتر از
مردم تعلیم داده شناخت "

جان دیون پورت در کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن می‏گوید :
" درباره تحصیل و آموزش ، آنطوری که در جهان معمول است ، همه‏
معتقدند که محمد تحصیل نکرده و جز آنچه در میان قبیله‏اش رایج و معمول‏
بوده چیزی نیاموخته است .
کونستان ورژیل گیورگیو در کتاب محمد پیغمبری که از نو باید شناخت
می‏گوید :
" با اینکه امی بود ، در اولین آیات که بر وی نازل شده صحبت از قلم‏
و علم ، یعنی نوشتن و نویسانیدن و فرا گرفتن و تعلیم دادن است . در
هیچیک از ادیان بزرگ این اندازه برای معرفت قائل به اهمیت نشده‏اند و
هیچ دینی را نمی‏توان یافت که در مبدا آن ، علم و معرفت اینقدر ارزش و
اهمیت داشته باشد . اگر محمد یک دانشمند بود ، نزول این آیات در غار (
حرا ) تولید حیرت نمی‏کرد ، چون دانشمند قدر علم را می‏داند ، ولی او سواد
نداشت و نزد هیچ آموزگاری درس نخوانده بود . من به مسلمانها تهنیت‏ می‏گویم که در مبدا دین آنها کسب معرفت اینقدر با اهمیت تلقی شده"
گوستاو لوبون در کتاب معروف خود تمدن اسلام و عرب می‏گوید :
" این طور معروف است که پیغمبر امی بوده است ، و آن مقرون به قیاس‏
هم هست ، زیرا اولا اگر از اهل علم بود ارتباط مطالب و فقرات قرآن به‏
هم بهتر می‏شد ، بعلاوه آن هم قرین قیاس است که اگر پیغمبر امی نبود
نمی‏توانست مذهب جدیدی شایع و منتشر سازد ، برای اینکه شخص امی به‏
احتیاجات اشخاص جاهل بیشتر آشناست و بهتر می‏تواند آنها را به راه‏
راست بیاورد . به هر حال ، پیغمبر امی باشد یا غیر امی ، جای هیچ تردیدی‏
نیست که او آخرین درجه عقل و فراست و هوش را دارا بوده است "

گوستاو لوبون به علت آشنا نبودن با مفاهیم قرآنی ، و هم به خاطر افکار
مادی که داشته است سخن یاوه‏ای درباره ارتباط آیات قرآن و درباره عاجز
بودن عالم از درک احتیاجات جاهل می‏بافد و به قرآن و پیغمبر اهانت‏
می‏کند ، در عین حال اعتراف دارد که هیچ گونه سندی و نشانه‏ای بر سابقه‏
آشنایی پیغمبر اسلام با خواندن و نوشتن وجود ندارد .
غرض از نقل سخن اینان استشهاد به سخنشان نیست . برای اظهار نظر در تاریخ اسلام و مشرق ، خود مسلمانان و مشرق زمینیها شایسته‏ترند . نقل سخن اینان برای این است که کسانی که خود شخصا مطالعه‏ای‏ ندارند بدانند که اگر کوچکترین نشانه‏ای در این زمینه وجود می‏داشت از نظر
مورخان کنجکاو و منتقد غیر مسلمان پنهان نمی‏ماند .
رسول اکرم در خلال سفری که همراه ابو طالب به شام رفت ، ضمن استراحت‏
در یکی از منازل بین راه ، برخورد کوتاهی با یک راهب به نام بحیرا داشته است . این برخورد ، توجه خاورشناسان را جلب کرده است که آیا پیغمبر اسلام از همین برخورد کوتاه چیزی آموخته است ؟
وقتی که چنین حادثه کوچکی توجه مخالفان را در قدیم و جدید برانگیزد، به طریق اولی اگر کوچکترین سندی برای سابقه آشنایی رسول اکرم با خواندن و نوشتن وجود می‏داشت ، از نظر آنان مخفی نمی‏ماند و در زیر ذره‏بینهای قوی‏ این گروه چندین بار بزرگتر نمایش داده می‏شد .
برگرفته از کتاب پیامبر امی اثر استاد مرتضی مطهری